رفتن به محتوای اصلی

فرزندان گل های زندگی هستند

محرومیت ازفرزند
همیاران

یکی از مسائلی که به جدایی می انجامد ،بچه دار نشدن است. خداوند فرزند را هدیه خود می داند و می فرماید: خداوند به هرکس بخواهد فرزند دختر و به هرکس بخواهد فرزند پسر می دهد و یا آنان را پسران و دخترانی توأم با یکدیگر می گرداند و یا آنها را عقیم قرار می دهد.
 

در احادیث فرزند به عنوان گل زندگی مطرح شده  و والدین در قبال او وظایف سنگینی بر دوش دارند؛ از جمله :نامگذاری ,تربیت و تعلیم, شغل مناسب ,تعلیم حلال و حرام, نماز و عبادت و خداشناسی, قرآن آموزی, ازدواج و غیره همچنین وظایفی بر دوش فرزند است؛ از جمله: محبت و احسان به والدین, اطاعت از آنها تا رسیدگی به نیازهای شأن .

در مجموع  فرزند  به ویژه فرزند صالح محصول باغ زندگی است و زندگی بدون فرزند دچار  پژمردگی می گردد که ممکن است بعضی خانواده ها بر اثر عواملی دچار این محرومیت شوند و زن یا شوهر نازا و عقیم باشند ؛و قرآن نیز به آن اشاره دارد.

 زوج هایی که به هر دلیلی از فرزند محروم شوند و درمان هم سودی نبخشد، معمولا یکی از این دو راه را انتخاب می‌کنند :یا اینکه آنقدر عشق آنان ریشه‌دار است که هرگز حاضر نمی‌شوند از یکدیگر جدا شوند می گویند: خداوند بخواهد فرزند می‌دهد چنانکه به حضرت ابراهیم علیه السلام عطا فرمود و اگر نخواهد لابد مصلحت و حکمتی در کار است و نباید بر خلاف مصلحت خداوند گام برداشت و راه دوم ،جدایی است که بعضی ها راه دوم را انتخاب می کنند و بسیار سخت و اسفبار است؛ زیرا اختلافات آغاز می‌شود و هر یک طرف مقابل را به کوتاهی و تقصیر متهم می‌کند و در آخر زندگی مشترک را به جدایی می کشانند!

 توصیه ما به این گونه زوج‌ها این است که زندگی خود را از هم نپاشند؛ هر چند در صورت جدایی ممکن است با ازدواج مجدد صاحب فرزند شوند, ولی تلخی آن جدایی را به ویژه برای طرفی که احیاناً بیمار و عقیم است هرگز جبران نمی کند؛ لذا اگر با هم بسازند و با صبر و توکل بر خدا و توجه به حکمت او زندگی را تلخ نکنند یا حتی با آوردن فرزند خوانده یا انجام کارهای شایسته و به جا گذاشتن امور خیر و ایجاد مراکز خیریه که چه بسا بیش تر از فرزند پس از مرگ مفید باشد و نامشان به یادگار بماند بیشتر مورد توجه خداوند و رضایت او خواهند بود.

 لذا به جای شکستن دل طرف مقابل که عقیم است وتقصیری هم نداردساز جدایی نواختن ,توکل بر خدا وتن دادن به حکمت ورضای او می تواند جای فرزند را پر کند ،به ویژه اگر بتواند به ایتام رسیدگی کند و آن ها را سرپرستی نماید و نامی نیکی از خود بر جای بگذارد؛ زیرا اگر فرزندی هم داشته باشد و خدای ناخواسته ناخلف در آید و در تربیت موفق نشود ,عامل هلاکت دنیا و آخرت او می شود که روزی چند بار مرگ او را از خدا بخواهد و از داشتن چنین فرزندی بیزاری بجوید و وازننگ  او نتواند سر خود را بالا بگیرد.

 بنابراین همه خوشبختی در فرزند داشتن نیست و بهتر است آن را به خواست و حکمت خداوند واگذار کنیم: چه بسا چیزی را خوش نمی دارید و آن برای شما خوب است و بسا چیزی را دوست می دارید و آن  برای شما بد است.
 تسلیم حکمت و مصلحت اندیشی خداوند بودن می‌تواند فقدان فرزند را جبران بکند.

دسته بندی